هر کس بد ما به خلق گوید
ما چهره به غم نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
اگه عشقی ونباشه ادمی نیست
اگه ادم نباشه زندگی نیست
نپرس از من چه امد بر سر عشق
جواب من بجز شرمندگی نیست
سفرکردم از یادم بری دیدم نمی شه
اخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمی شه
غم دور از تو بودن یه بی بال و پرم کرد
نرفت از یاد من عشق
سفر عاشق ترم کرد
روزای خیلی طلایی یادته
روز ترس از جدایی یادته
عکسمون تو قاب عکسو یادته
بله بدون مکث ویادته
دستمون تو دست هم بود یادته
غصه هامون کم کم بود یادته
روزگار قهر واشتی یادته
هیچ کس وجز من نداشتی یادته
رویاهای اسمونی یادته
قول دادی پیشم بمونی یادته
روزای بی غم وغصه یادته
ببینم اول قصه یادته
دست گرمت تو زمستون یادته
شونه ی من زیر بارون یادته
یه دختر تنها
یه اسمون تردید
به هر کسی دل بست
ازش خیانت دید
چون غروب خیلی قشنگه
تو خودت خود غروبی
چی بگم قحطی واژه است
هر چی هست تو خیلی خوبی